سفارش تبلیغ
صبا ویژن
اى اسیران آز باز ایستید که گراینده دنیا را آن هنگام بیم فرا آید که بلاهاى روزگار دندان به هم ساید . مردم کار ترتیب خود را خود برانید و نفس خود را از عادتها که بدان حریص است باز گردانید [نهج البلاغه]
دفاع بلاگ
 
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» تعلیم و تربیت//زندگی و سبک زندگی//

مراقبت

انسان دو جنبه دارد، از یک جهت به خوبیِ پیامبران است و از جهت دیگر مانند شیطان می باشد، 
لذا انسان باید هر دو جنبه را ملاحظه کند.
ممکن است چیزی از یک جهت برای انسان و کودکان خوب باشد اما از جهت دیگر خوب نبوده و مضّر باشد:
مثلاً فرض کنید شما یا کودکانتان خدای ناکرده هم به ناراحتی کبد گرفتار شده اید و هم به ناراحتی معده، مداوای چنین امراضی مشکل است؛ چون گاهی اوقات طبیب حیران می شود که چگونه هم کبد و هم معد? شما را مداوا نماید، برای این که ممکن است دارویی که برای کبد نافع و مفید است، برای معده غیر نافع و مضرّ باشد و بالعکس اما  اگر انسان یک درد مشخص داشته باشد طبعاً مداوای آن برای طبیب کار سختی نخواهد بود.
با توجه به این مقدم? مختصر، عرض می کنم که چون انسان و کودکان دو جنبه دارند لذا تربیت کردن اینان کار آسانی نخواهد بود، برای این که کودکان، هم جنب? معنوی و الهی دارند و هم جنب? شیطانی، و این ترکیب در نهاد انسان، کار تربیت او را سخت تر می کند.
اگر کودکان فقط جنب? فرشتگی و ملکی داشتند، تربیتشان آسان بود چون با تشویق و ترغیب، به خوبی اصلاح می شد، اما مشکل اینجاست که در این کودکان جنب? شیطانی و منفی نیز وجود دارد که کار تربیت را بسیار حساس می کند.
ما باید کودکان خود را همانطور تربیت کنیم که انبیای الهی تربیت     می کردند، پیامبران الهی کودکان را طوری تربیت می کردند که کودکان روز به روز پاکتر ،بی آلایش تر، آگاهتر می شدند سرانجام طوری تربیت می شدند که خودشان حساب کارشان را در دست داشتند و به این حدیث شریف عمل می کردند که می فرماید: حاسبوا قبل تحاسبوا؛ یعنی خودتان حساب خود را بکنید قبل از این که به حساب شما رسیدگی شود.
کسانی که در مکتب متعالی انبیا تربیت می شدند جنب? شیطنی آنان خاموش و جنب? عقل و فکر و فهمشان به حدّ اعلی می رسید.
شاگردان مکتب انبیا هر روز کاملاً حساب اعمال خود را می رسیدند و کارهای نیک و عبادات و مناجات خویش را از خدا می دانستند لذا از او تشکر و سپاسگذاری می کردند و اگر اندک خلافی مرتکب شده بودند، سریعاً استغفار نموده و از بارگاه حضرت حق طلب عفو و بخشش        می نمودند.
پس ما نیز باید کوکان خود را همین طور تربیت کنیم یعنی طوری باشد که کودکان ما نیز هر روز حساب همان روز خود را محاسبه  کنند، همان طور که یک بازاری وکاسب در پایان هر روز، دخل خود را بیرون می آورد و حساب سود و زیان خود را به دقت برسی می نماید، برای این که اگر چنین نباشد، کاسب موفق نخواهد بود.
و همچنین سرپرست هر خانواده نیز معمولاً حساب دخل و خرج هر روز خود را محاسبه می کند تا اگر یک روز زیاد خرج کرده، روز دیگر خرج کند تا دخلش به خرجش برسد، اگر انسان در زندگی خود بدون حساب و کتاب باشد، طبعاً دچار مشکلات فراوان می شود.
پس سعی کنید فرزندان عزیز خود را به نحوی به وظایفشان آشنا کنید که کم کم خوشان حساب اعمال نیک و قبیح خود را بکنند.
اگر کودکان شما در راه تربیت به این مرحله از رشد و فهم برسند       می توان گفت که در تربیت فرزندانتان موفق بوده اید.
کودکان وقتی خودشان مراقب اعمال خود باشند، بسیاری از مشکلات شما خود به خود حّل می شود، برای این که دیگر نیازی نیست که هر روز، و به صورت مرتب مراقب آنان باشید تا به بیراهه نروند بلکه وقتی فرزندان شما در اثر تربیت خوب، به رشد و فهم کافی رسیدند، معمولاً والدین می گویند «بحمدالله» که خیالمان از ناحی? فلان فرزندمان آسوده است و مطمئن هستیم که او خودش می تواند مصالح و مفاسد خود را تشخیص بدهد و دیگر مستقل شده است.
این مطلب از مسلّمات است که  وقتی نیروی عقل انسان بر هوای نفسش غلبه پیدا کرد و فهم و شعورش بر جهالتش سلطه یافت و جهل و غرور و خود پسندی اش منکوب گردید، چنین انسانی راه خود را یافته است و به بیراهه نمی رود؛ چون نور عقل و فهمش، هادی و نگهبان او خواهند بود.

دفع مفسده
 
 در این که شیطان از دشمنان قسم خورد? انسان است، شکی نیست اما آنچه مهم است این است که انسان مراقب باشد فریب این دشمن مکّار را نخورد.
یکی از حیله های معمول شیطان این است که نخست انسان را از لغزشهای کوچک فریب می دهد و سپس به تدریج، قبح و زشتی آن را کم رنگ می کند تا این که انسان را وادار به ارتکاب گناهان کبیره       می کند.
به عنوان مثال، یک بچ? محصّل، وقتی در مدرسه چیزهای کوچکی مثل مداد یا دفتر را پیدا می کند، تصور می کند که هر چه پیدا کند مال خودش است لذا آن را بر می دارد و به خود اختصاص می دهد و کم کم قبح و زشتی این کار در نظرش محو می گردد و به سراغ چیزهای بزرگ می رود.
مربیّان و والدین محترم باید زشتی و بدی این کار را به بچه ها گوشزد کنند و به آنان تفهیم کنند که هر چه پیدا کردند و لو کم و بی مقدار باشد، باید آن را به دفتر مدرسه تحویل دهند تا بچه ها تصور نکنند هر چه یافتند مال خودشان است و ادّعای مالکیت کنند!
اگر اندیش? غلط در کودکان تقویت شود و تصور کنند که هر چه را یافتند مال آن می شوند، به تدریج به سوی سرقت کشیده می شوند و خیال    می کنند هر چه را که از این طریق نیز به دست آوردند، مالک آن می شوند. پس شما والدین و مربیان محترم باید بسیار هوشیار باشید تا کودکان عزیز به بیراهه کشید نشوند.
و باید با مشاهد? اولین خطا و اشتباه، سریعاً با برخورد صحیح و عاقلانه، دفع مفسده نمایند.

 

 

 

 


یاد آوری

برای کودکان خود همان را بگویید که پیامبر عظیم الشأن السلام در ماه شعبان برای مردم بیان فرمود، یعنی برای کودکان خود توضیح دهید که اعمال زشت و ناپسند مانند شاخه های زقّوم است که انسان را به جهنم می برد و اعمال خوب و پسندیده، شاخه های طوبی است که انسان را به بهشت روانه می کند.
و بعد به آنان بگویید که دروغ، تهمت، عیب جویی و صفات منفی، همه از شاخه های زقوم هستند، و درستی، صداقت، پاکی و عبادات الهی نیز تمامشان از شاخه های درخت طوبی می باشند و خوش به حال شما که به شاخه های درخت طوبی چنگ می زنید.
انسان فطرتاً چه کوچک باشد یا بزرگ، چیزهای خوب را از بد تمیز      می دهد اما در خردسالان باید این طبیعت را پرورش داد تا بهتر و بیشتر، صلاح و فساد خود را تشخیص دهند؛
مثلاً ممکن است کودکان شما در اثر تذکار و پند و اندرزتان بین پاکی و آلودگی تشخیص دهند و بدانند که با دست آلوده نباید بر سر سفر? طعام حاضر شوند و نباید لباس خود را آلوده نمایند و هکذا، اما بین طاهر و نجس، واجب و حرام و مانند اینها تشخیص ندهند که اینها را نیز باید به آنها تفهیم کرد، 
مثلاً وقتی جایی نجس شده باشد باید به کودکان گفت: فرزندان! اینجا نجس شده پس به آن دست نزنید تا آنجا را شسته و طاهر نماییم، همین تذکر و پند شما، آن بچه ها را هوشیار می کند، و می فهمد که اولاً باید معنای پاکی و نجاست را بدانند و بین آنها تمیز بدهند و ثانیاً اگر جایی ناپاک بود، نباید آنجا را رها کرد بلکه باید آنجا را با آب شست و پاک نمود.
و یا اگر کسی نزد کودکان شما غیبت کرد و یا تهمت زد، فوری شما عکسی العمل نشان دهید و بگویید که غیبت زدن حرام است و خداوند از اینها به شدت نهی فرموده پس نباید غیبت کنید و یا تهمت بزنید.
همین گفتن شما موجب می شود که کودکان شما بدانند که غیبت، تهمت، عیب جویی، آزار دیگران و غیره حرام است و باید نزدیک آنان رفت.
و همچنین هنگام نماز که می شود وقتی والدین برخاستند و به نماز ایستادند و به فرزندانشان نیز گفتند نماز واجب است و طبق امر خداوند باید نماز خواند، روزه گرفت، به فقرا و بیچارگان رسیدگی نمود و مانند اینها، باز کودکان شما متوجه می شوند که وقتی به حدّ بلوغ رسیدند تکالیفی دارند که حتماً باید آنها را انجام دهند.
خوب، وقتی که شما والدین محترم یا مربیان عزیز، این چیزها را تذکر دادید قهراً کودکان متوجه شده و به وظیف? خود عمل می کنند و بین هر چیز تشخیص می دهند و قو? تمیزشان نیرو و قوّت می گیرد و هنگامی که به حد بلوغ رسیدند، کاملاً به وظایف خویش آگاهند و نیازی به راهنما و سرپرست ندارند

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

برهان و دلیل

سعی کنید پند و اندرز های شما همراه با دلیل و برهان مناسب باشد؛ یعنی اگر خوبی یا بدی چیزی را بیان می کنید، علت خوبی و بدی آن را نیز بگویید تا پند و اندرزهای شما ریشه دار شود و برای این که اگر نصایح شما بدون برهان باشد، ممکن است کودکان بعضی اوقات مراعات نکنند اما وقتی نصایح، همراه با برهان باشند این جاودانه خواهد شد مثلاً وقتی کسی به کودک شما آسیب رسانده و یا او را اذیت و آزار داده و فرزند شما به شدن خشمگین و ناراحت است، در همان لحظه به کودکتان بگویید که فرزندم! مشاهده کن که چقدر از اذیت و آزار دیگران نسبت به خود ناراحت هستی، وقتی شما هم دیگران را اذیت و آزار بدهی آنان نیز همین مقدار ناراحت و خشمگین می شوند پس سعی کن هرگز آزار و آسیبی به دیگران نرسانی.
همین نصیحت و اندرز شما به ذکر برهان و دلیل، قطعاً در فرزندان شما تأثیر عمیقی می گذارد.
امر به معروف و نهی از منکر، مواقع خاصّی دارد که در همان مواقع خاص باید اقدام نمود، به عنوان مثال، اگر کودکی گم شد و شخصی او را یافت و به خانواده اش ملحق کرد، در اینجا طبعاً آن کودک گم شده بسیار خرسند و خوشحال می شود که از سرگردانی و بیچارگی نجات یافته است، وقتی این کودک گم شده در اوج خرسندی است، همان موقع باید به او گفت: این خرسندی و سرور تو از چیست؟ آیا از این نیست که به خانواده ملحق شده ای و از سرگردانی نجات یافته ای؟ قطعاً پاسخ او مثبت است، در همین لحظه به او بگویید: پس تو نیز همیشه سعی کن به دیگران کمک کنی و اشخاص افتاده را از زمین بلند نمایی و به مستمندان و محتاجان رسیدگی کنی.این نصیحت و پند بجا و به موقع، بسیار مؤثر خواهد افتاد و برکات چشمگیری خواهد داشت.

 

 

 


هنگام وعظ
وقتی کودکان شما نسبت به شما حسن ظن دارند، آنان را نصیحت کنید و هنگام سوء ظن و بدبینی کودکان نسبت به شما، از نصیحت و اندرز پرهیز کنید؛
برای این که در این صورت، نصایح شما هیچ تأثیری نخواهد داشت، به عنوان مثال، اشخاصی که ظروف مسی با آهنی را لحیم می کنند قبل از لحیم کردن، محل لحیم را اسید می مالند تا زمین برای لحیم آماده شود.
روزی تصمیم گرفتم چیزی را لحیم کنم اما هر چه کردم موفق نشدم؛ یعنی لحیم نمی چسبید و خاصیت نداشت،
علت را از اهلش پرسیدم، گفت: ذرّات چرک و چربی و امثال اینها روی فلز، مانع جوش خوردن لحیم خواهد شد، لذا نخست باید محل لحیم را با اسید، پاک و صاف نمایی تا لحیم خاصیت خود را از دست ندهد.
نصیحت و پند و اندرز کودکان نیز همین  طور است؛
یعنی اگر بخواهید نحصیت و تذکرات شما به فرزنان بچسبد و جوش بخورد، باید نخست موانع را برطرف سازید؛ موانعی مثل سوءظن، بدبینی، ناراحتی، غضب، غرور و مانند اینها، و اسیدی که این موانع را برطرف    می سازد، توجه به قیامت و خوف از خداست؛ برای این که خوف از خداوند و توجه به قیامت و حساب و جزاء نفس و قلب انسان را از صفات مفنی شستشو میدهد و طبعاً وقتی نفس و قلب انسان پاک و بی آلایش شد، نصیحت و پند و اندرز اثر می کند و جاودانه خواهد شد.
آیات نورانی قرآن مجید مانند اسید است که صفات منفی مثل غرور، کبر، خودپسندی و مانند اینها را از بین می برد و قلب انسان را نورانی و پاک می گرداند و برای همین بود که وقتی مشرکین وکفار، آیات قرآن را    می شنیدند متأثر می شدند و به آیین اسلام متمایل می گشتند.
مثال دیگر می زنم و آن این که شما اگر روی کاغذی، یا مداد مطالبی را نوشته اید طبعاً اگر بخواهید دوباره روی آنها چیزی بنویسید باید نخست مطالبی را که با مداد نوشته اید پاک کنید و بعد دوباره روی آن کاغذ، چیزی بنویسید.
تربیت و نصیحت کودکان نیز همین گونه هست؛ یعنی نخست باید موانع را برطرف ساخت و سپس نصایح و پند و اندرز را جایگزین نمود.
امر به معروف
به فرزندان خود تفهیم کنید که با هرکس، هم کلام و هم صحبت نشوند و علت آن را نیز بیان کنید ت کودکان با بینش و درایت کافی پرورش یابند.
کودکان باید بدانند که با هر کودک فاسد و منحرفی، سخن نگویند و با او باب دوستی نگشایند البته امر به معروف و نهی از منکر مانعی ندارد منتها شخص آمر به معروف و ناهی از منکر باید کاملاً مراقب باشد تا سخنان او تأثیر منفی نداشته باشد؛
مثلاً اگر فرزند شما دید که دو بچه مشغول قمار بازی ویا کارهای ناپسند هستند و تصمیم گرفت تا آنان را پند و اندرز بدهد، این فرزند شما باید بداند که چگونه امر به معروف و نهی از منکر نماید؛ برای این که اگر راه نصیحت را نداند، ممکن است با سخن خود، اختلاف و فتنه ای به پا کند و شیطان رجیم نیز همین را می خواهد.
یکی از حیله های بسیار دقیق و مرموز شیطان این است که انیان را به کارهایی که بالاتر از توان اوست وادار می کند.
در کتاب شریف اصول کافی، فصلی تحت عنوان «باب کراهه مؤمن ان یحتمل مافوق طاعته» وجود دارد؛ یعنی برای شخصی مؤمن بد است چیزی را که از قدرتش خارج است انجام بدهد.
مثلاً فرض کنید خانواده ای تصمیم می گیرد کنار دریا برود و کودکشان که شنا بلد نیست می خواهد به دریا رفته و اندکی شنا کند، بچه به دریا می رود و موج دریا او را به جاهای عمیق می کشاند، مادر که به فنون شنا آگاه نیست، می بیند کودکش در حال غرق شدن می باشد، لذا خود را به دریا می افکند و خود را به هلاکت می رساند، پدر نیز اشتباه همسرش را تکرار می کند و در نتیجه یک خانواده از بین می رود و این هلاکت، به خاطر کاری بود که از توانشان خارج بود.
و یا پدر و سرپرست خانواده تصمیم می گیرد به دریا برود و کودک خردسالش در ساحل به انتظار اوست اما می بیند پدرش در حال غرق شدن است، فوری برای نجات پدر وارد دریا می شود و در نتیجه خود را هلاک می کند.
امر به معروف و نهی از منکر نیز چنین است؛ یعنی نخست انسان باید حساب همه چیز را داشته باشد تا پندش مفید واقع شود، طوری نباشد که به جای اصلاح دیگران، خودش نیز فاسد شده و به بیراهه برود.
برای تربیت و اصلاح کودکان کتابهایی مثل گلستان سعدی، حلیه المتقین، کلیله و دمنه و امثال اینها بسیار خوب است، مثلاً در گلستان سعدی جمله ای بسیار ارزنده و مفید وجود دارد و آن این است که      می گوید؛
« دشمن چون از دشمنی فرو ماند لاف دوستی زند و در دوستی آنچنان کند که در دشمنی موفق نمی شود.»
همین کلام  فوق، اگر برای کودکان کاملاً توضیح داده شود، در زندگی و سرنوشت آنان نقش سازنده و مفیدی خواهد داشت.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

امانت ها
فرزندان ما امانتهای الهی در دست ما هستند که باید از این امانتها به خوبی پاسداری کرد.
تعلیم قرآن، احکام، آداب و سنن اسلامی از وظایفی است که باید به این امانتها آموخت تا این که این امانتها دوباره به صاحب اصیلش عودت داده شوند.
وقتی کودکان، با ایمان، صالح، و پاک باشند معلوم می شود که به این امانتها خیانت نشده است و اگر عکس این باشند، خیانت به امانت است.
والدین و مربیان که تربیت فرزندان راه به عهده دارند، آنان نیز باید بدانند که اگر به وظایف خود عمل می کنند اینها هم از لطف و مرحمت خداوند است و اگر الطاف او نبود قطعاً قادر نبودند به این وظایف سنگین عمل کنند.
البته تربیت اصلی کودکان به دست خداوند است، 
اوست که از نطف? گندیده در رحم مادر، انسانی پدید می آورد و مدت نه ماه در رحم مادر پرورش می دهد و او را تغذیه می کند و هنگام تولد تا لحظه مرگ نیز همه چیزشان در دست اوست.
انسان از خود هیچ ندارد، هر چه هست از اوست، اگر یک لحظه عنایت حضرت حق از انسان منحرف گردد، معلوم نیست که به چه سرنوشتی دچار خواهد شد.

 

 

 

 



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » حسام الدین شفیعیان ( سه شنبه 92/9/12 :: ساعت 10:19 عصر )
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

آخرین یادداشت در وبلاگ دفاع بلاگ خوش آمدید
به بخش نماز خوش آمدید
نماز
نماز
نماز
نماز//دومین جشنواره تبیان قم//
[عناوین آرشیوشده]